دیشب کلی تو خونه نق نق کردم ، نتیجه ای هم در بر نداشت ،راستی ما رو تعطیل نکردن ... جالبه تعطیلی به خاطرهوای آلوده است ، ولی صنایع تعطیل نیستن . آها داشتم می گفتم دیروز کلی توی خونه نق نق کردم و حال همسری بیچاره رو گرفتم ... کلی حرفای ناامیدکننده زدم و کلی هم زدم توی ذوق بنده خدا . الان خودم حسابی پشیمونم ، خوب مگه تقصیر اونه که من کارم این طوریه خدا وکیلی ته دلش می خواد من برم سرکار ، ولی هیچ وقت مجبورم نکرده این کار رو بکنم و حتی اگه تصمیمی هم بگیرم حمایتم می کنه . مگه تقسیر اونه که الان تو این مملکت حقوقت رو فقط تادهم برج داری ،مگه تقصیر اونه که ما خونه نداریم ، اون بنده خدا که کار می کنه و تلاش .
البته واقعیت اینه که خیلی این چیزا دغدغه اش نیست ، روح آزادتری داره و نگران آینده نیست ، شاید اگه من نبودم و با من ازدواج نکرده بود این همه نمی شکست .
خیلی دلم گرفته بود دیشب ، اما الان یکم بهترم .
فردا عید غدیره و تعطیلیم ، هوریاااااااا
عید همه مبارک